کوچینگ شناختی رفتاری یا به اختصار Cognitive Behavioral Coaching) CBC) رویکردی در حوزه کوچینگ است که اصول و تکنیکهای روانشناختی شناختی-رفتاری را با هدف تغییر رفتار و ارتقای عملکرد فرد در زندگی شخصی و حرفهای به کار میگیرد.
این رویکرد مبتنی بر دیدگاهی است که معتقد است رفتارها و باورهای فرد مستقیما با یکدیگر در ارتباط هستند پس رفتارهای فرد میتوانند با تأثیر گرفتن از تفکرات و باورهای غیرسازنده تغییر کنند.
در کوچینگ شناختی رفتاری، کوچ (coach) با استفاده از تکنیکهایی مانند پرسشهای باز، با تمرکز بر هدف مورد نظر فرد، بازخوردی سازنده و با در اختیار گذاشتن تمرینهایی فردی و عملی، فرد را در فرایند تغییرات رفتاری همراهی میکند.
این رویکرد بر این اصل تمرکز دارد که تفکرات و باورهای فرد میتواند به شکلی کاملا موثر رفتارهای فرد را تغییر دهند پس با تغییر این تفکرات و باورها میتوان رفتارهای مطلوب را تقویت کرد و رفتارهای نامطلوب را جایگزین کرد.
با ما همراه باشید تا در این مقاله به این موضوع که CBC در کوچینگ به معنای استفاده از رویکرد کوچینگ شناختی رفتاری برای تحقق هدفها و تغییر رفتار فرد است، پرداختیم و با جزییات بیشتر این تکنیک آشنا خواهیم شد.
فهرست مطالب
Toggleمعرفی مفهوم کوچینگ شناخی رفتاری یا CBC
همانطور که ممکن است تا کنون متوجه شده باشید کوچینگ شناختی رفتاری یک رویکرد در حوزه کوچینگ است که بر اساس اصول و تکنیکهای روانشناختی شناختی-رفتاری عمل میکند. این رویکرد بر این فرضیه تمرکز دارد که رفتارها و باورهای فرد در ارتباط با یکدیگر قرار دارند و میتوانند تحت تأثیر تفکرات و باورهای غیرسازنده تغییر کنند.
هدف اصلی کوچینگ شناختی رفتاری، تغییر رفتارهای ناپسند و ارتقای عملکرد فرد در زندگی شخصی و حرفهای است.
در این رویکرد، کوچ توسط پرسشهایی که از فرد میپرسد، او را به تحلیل و درک عوامل شناختی، انگیزشی و رفتاری که در پشت رفتارهای ناپسند قرار دارد، هدایت میکند.
کوچینگ شناختی رفتاری بر این اصل تأکید دارد که تفکرات و باورهای فرد بر رفتارهای فرد تاثیر به سزایی دارند و با تغییر این تفکرات و باورها میتوان رفتارهای مطلوب را تقویت کرد. به عنوان مثال، اگر فردی از خود میپرسد “چرا همیشه در زمینهی کاری و حرفهای پیشرفت نمیکنم؟” و باور دارد که به دلایلی نمیتواند موفق شود، این باور ممکن است رفتارهایی را به همراه داشته باشد که موجب محدودیتها و توقف در پیشرفت او میشوند.
در کوچینگ شناختی رفتاری، کوچ به کمک تمرینها، بازخوردها و ایجاد آگاهی، فرد را تشویق به بررسی باورهای غیرسازنده خود میکند و به جای آنها باورهای مثبت و سازنده را تقویت میکند. این تغییر در باورها باعث بهبود در رفتارها و در نتیجه بهتر شدن عملکرد فردی در زمینههای مختلف را دارد.
(برای گفتگو با مشاوران گروه کوچینگ حامی به صفحه مشاوره مراجعه بفرمایید.)
تفاوت کوچینگ شناختی رفتاری (CBC) با درمان شناختی رفتاری (CBT) چیست؟
کوچینگ شناختی رفتاری (CBC) و روان درمانی شناختی رفتاری (CBT) دو رویکرد متفاوت در حوزه روانشناسی هستند، اگرچه در برخی جوانب شباهتهایی نیز دارند. در ادامه، تفاوتهای اصلی بین این دو رویکرد را از چندین جنبهی اصلی بررسی میکنیم:
- هدف و محور تمرکز:
- CBT: هدف اصلی روش روان درمانی شناختی رفتاری، تغییر تفکرات و باورهای غیرسازنده و به زعم آن تغییر رفتارهای ناپسند است. در این رویکرد، تمرکز بر شناسایی و تغییر الگوهای تفکری منفی، تغییر باورهای غلط و توسعه مهارتهای جدید برای کسب الگوهای فکری مثبت است.
- CBC: هدف اصلی کوچینگ شناختی رفتاری، ارتقای عملکرد فرد و دستیابی به هدفها در زندگی شخصی و حرفهای است. در این رویکرد، تمرکز بر تغییر تفکرات و باورهای غیرسازنده، تقویت رفتارهای مطلوب و ایجاد تغییرات مبتنی بر رفتار و عمل در زندگی فرد است.
۲. نوع روابط و نقش متخصص:
- CBT: در روش روان درمانی شناختی رفتاری، رابطه بین روانشناس و مراجعهکننده به عنوان یک رابطه حرفهای و درمانی قلمداد میشود. متخصص به عنوان مشاور و راهنما در تغییر تفکرات و رفتارهای ناپسند فعالیت میکند.
- CBC: در کوچینگ شناختی رفتاری، رابطه بین کوچ و فرد مانند یک رابطهی همکاری و کاملا متقابل در نظر گرفته میشود. کوچ به عنوان یک همراه و شریک در تحقق هدفها و به تغییر رفتارها کمک میکند و تمرکز اصلی بر ایجاد خودآگاهی و همچنین ایجاد عملکرد بهتر فرد است.
۳. روشها و تکنیکها:
- CBT: در روان درمانی شناختی رفتاری، تکنیکهایی مانند شناسایی و اصلاح تفکرات غلط، تمرینهای خانگی، تمرینهای تنظیم هیجان، تمرینهای تغییر رفتار و تمرینهای مهارتهای ارتباطی توصیه میشوند و مورد استفاده قرار میگیرند.
- CBC: در کوچینگ شناختی رفتاری، تکنیکهایی مانند پرسشهای باز، تمرکز بر هدف، بازخورد سازنده، تمرینهایی عملی توصیه میشوند و مورد استفاده قرار میگیرند.
پس به این امر توجه کنید که تشابهاتی از لحاظ تکنیکی در این دو رویکرد ممکن است وجود داشته باشد، اما میتوان گفت هدف و رویکرد کلی این دو رویکرد تقریبا متفاوت است.
چرا امروزه از CBT (درمان شناختی رفتاری) عبور کردهایم؟
روش روان درمانی شناختی رفتاری (CBT) همچنان یکی از رویکردهای محبوب و مؤثر در حوزه روانشناسی است و بسیاری از متخصصان روانشناسی از آن استفاده میکنند. اما ممکن است به دلایل زیر، در برخی موارد از CBT عبور کرده باشیم:
- پیدایش رویکردهای جدید: در چند دهه گذشته، رویکردهایی جدیدی در حوزه روانشناسی و روان درمانی معرفی شدهاند. به عنوان مثال، رویکردهای مبتنی بر ذهنآگاهی (مانند مداخله مبتنی بر ذهنآگاهی) و رویکردهای مبتنی بر تحول (مانند کوچینگ شناختی رفتاری) به تدریج مورد توجه قرار گرفتهاند.
- تنوع نیازها و مسائل مشتریان: با پیشرفت جوامع و تغییرات در سبک زندگی، نیازها و مشکلات افراد را درگیر میکنند نیز تغییر کرده است. پس برخی از افراد نیاز دارند رویکردهایی با تمرکز بیشتر بر خودآگاهی فردی و تحول فردی داشته باشند و در نتیجه به رویکردهایی مانند کوچینگ شناختی رفتاری روی میآورند.
- ارتباط متقابل با افراد: در کوچینگ شناختی رفتاری، رابطه بین کوچ و فرد به شکل یک رابطه همکار گونه بوده است و کالا متقابل شکل میگیرد. با توجه به این موضوع این رویکرد میتواند برای برخی از افراد جذابیت بیشتری داشته باشد، زیرا آنها با داشتن یک همراه متقابل و شریک در رسیدن به هدفهای خود حس بهتری خواهند داشت.
- ترکیب روشها: متخصصان روانشناسی و روان درمانی در حال حاضر به طور گسترده از ترکیب روشها و رویکردهای مختلف استفاده میکنند. این ترکیب ممکن است بهترین نتیجه را در موارد خاصی ارائه دهد و همین امر باعث میشود که افراد به دنبال تجربهای گستردهتر و متنوعتر باشند.
مهم است این را بدانید که هر رویکرد و روش درمانی مزایا و محدودیتهای خود را دارد پس با توجه به نیازها و مسائل فرد، ممکن است انتخابی متفاوت نسبت به فرد دیگری داشته باشد.
اهمیت CBC یا کوچینگ شناختی رفتاری در چیست؟
به طور کلی همانطور که میدانیم کوچینگ شناختی رفتاری (CBC) یک رویکرد متمرکز بر عملکرد فردی برای تحقق هدفهاست که در حوزه روانشناسی و توسعه فردی استفاده میشود. این تکنیک از اهمیت بالایی برخوردار است و به چندین نحو میتواند تاثیرگذار باشد:
- کمک به تعیین هدف و تحقق آن: CBC به شما کمک میکند تا هدفهای خود را شناسایی کنید و راهبردهای فردی و شخصی مناسب برای دستیابی به آنها تعیین کنید. این رویکرد با تمرکز بر بهبود عملکرد در مسیر دستیابی به اهداف، به شما کمک میکند تا برنامهریزی مناسبی داشته باشید و بدون توقف به سوی اهداف خود پیش بروید.
- تغییر الگوهای ناپسند: CBC به شما کمک میکند تا الگوهای ناپسند و آلودهکننده رفتاری و فکری خود را شناسایی کنید و آنها را تغییر دهید. بازنگری در باورها، ارزشها و اولویتهای خود و تغییر رفتارها و عملکردهای نامطلوب، به شما امکان میدهد تا یک بهبودی عمده و مهم را در زندگی شخصی و حرفهای خود، تجربه کنید.
- افزایش عملکرد بهتر: CBC به شما کمک میکند تا مهارتها، استعدادها و قابلیتهای خود را بهبود بخشیده و در عملکرد خود بهتر شوید. این رویکرد از طریق روشهای مختلف و متعددی که تا کنون تا حدی به آنها اشاره کردیم، به شما کمک میکند تا بهترین نسخه از خودتان را تجربه کنید.
- خودآگاهی و توسعه فردی: CBC به شما امکان میدهد تا درک بهتری از خود و عواملی که بر رفتار و عملکرد شما تأثیر میگذارند، پیدا کنید. این رویکرد با تمرکز بر خودآگاهی و توسعه فردی، به شما کمک میکند تا قدرتها و محدودیتهای خود را بهتر درک کنید و برای بهبود خود و تغییر مثبت تلاش کنید.
با توجه به این موارد، میتوان گفت که کوچینگ شناختی رفتاری اهمیت زیادی در توسعه فردی و بهبود عملکرد دارد. این رویکرد میتواند به شما کمک کند تا به اهداف خود نزدیک شوید، الگوهای ناپسند را تغییر دهید، عملکردتان را بهبود بخشید و خودآگاهی و توسعه فردی را تقویت کنید. با استفاده از CBC، میتوانید به نقش فعال و مؤثری در بهبود زندگی خود داشته باشید و تغییرات مثبت را تجربه کنید.
هدف کوچینگ شناختی رفتاری در چیست؟
با کمک یک کوچ و با استفاده از کوچینگ شناختی رفتاری، افراد قادر خواهند بود روند صعودی قابل توجهی در کیفیت زندگی و عملکرد خود در زندگی را تجربه کنند. این رویکرد، ساز و کارها و فرآیندهایی را فراهم میکند که به افراد کمک میکنند تا از طریق همکاری با کوچ، به نقاط ضعف و قوت خود آگاهی پیدا کنند و اقدامات موثری برای بهبود و توسعه آنها انجام دهند.
با افزایش خودآگاهی، افراد میتوانند الگوهای رفتاری نامطلوب خود را شناسایی کنند و به جای آنها، الگوهای مثبت و سازندهتری را برنامهریزی و عملی کنند. این تغییرات مثبت در رفتار و تفکر مشتریان، بهبود قابل توجهی در زندگی شخصی و حرفهای آنها را به همراه خواهد داشت. این رویکرد به افراد این امکان را میدهد تا بهترین نسخه از خودشان را کشف کنند و به رشد و توسعه شخصی و حرفهای خود بپردازند.
روند کوچینگ شناختی رفتاری چگونه است؟
با توجه به این موضوع مهم که کوچینگ شناختی رفتاری یک فرآیند توسعه فردی است که به منظور کمک به افراد در دستیابی به هدفها، بهبود عملکرد و افزایش رضایت در زندگی شخصی و حرفهایشان انجام میشود، باید به اشاره کنیم که این روش مبتنی بر ترکیب دو رویکرد مهم در روانشناسی است: رویکرد شناختی و رویکرد رفتاری.
در رویکرد شناختی، باید به فرد کمک کرد تا آگاهی و خودآگاهی از عوامل داخلی و خارجی خود کسب کند. این رویکرد بر این اصل تأکید دارد که تغییر در باورها، اعتقادات و الگوهای تفکر فرد میتواند به تغییر رفتار و دستیابی به هدفها کمک کند. فعالیتهایی مانند تحلیل خود، شناسایی الگوهای ناپسند و تغییر الگوهای شناختی در این رویکرد مورد استفاده قرار میگیرند.
به دنبال آن رویکرد رفتاری به تغییر رفتارهای فرد و تأثیر آن در زندگی او توجه دارد. این رویکرد بر این اصل تأکید دارد که رفتارهای مشکل آفرین میتوانند با رفتارهای سازنده جایگزین شوند. در این رویکرد، از تمرینها، وظایف و راهبردهای عملی استفاده میشود تا فرد بتواند رفتارهای ناپسند خود را تغییر داده و رفتارهای جدید و مطلوب را در جایگاه آنها قرار دهد.
مدل ABCDE چیست؟
مدل ABCDE یک مدل شناختی رفتاری است که در روانشناسی و کوچینگ شناختی رفتاری استفاده میشود. این مدل برای بررسی و تحلیل رویدادها، موقعیتها و تفکرات فردی استفاده میشود. هر حرف در این مدل نمایانگر یک مفهوم است که در فرآیند تفکر و تجزیه و تحلیل مورد استفاده قرار میگیرد. در زیر توضیحی اجمالی از هر یک از اجزا مدل ABCDE آورده شده است:
- A (Activation/Even: به معنای فعالسازی یا رویداد است. این بخش در واقع یک رویداد یا یک موقعیت محرک است.
- B (Belief): به معنای باور است. در این بخش، باورها، اعتقادات و نگرشهای فرد نسبت به رویداد یا موقعیتی که در آن قرار دارد مورد بررسی قرار میگیرد. این باورها میتوانند مثبت یا منفی، موثر یا یا کاملا بیاثر باشند.
- C (Consequence): به معنای نتیجه است. در این بخش، تأثیر باورها و نگرشها بر رفتار و احساسات فرد بررسی میشود. نتایج به دست آمده از این بررسی ها میتواند شامل احساسات مختلفی مانند خشم، ناراحتی، شادی و… باشد.
- D (Disputation): به معنای بحث و بررسی مجدد است. در این بخش، فرد باورها و نگرشهای خود را بررسی و ارزیابی میکند و سعی میکند آنها را به چالش بکشد و در صورت لزوم به تغییر آنها بپردازد.
- E (Effect): به معنای تأثیر است. در این بخش، تأثیر تغییر باورها و نگرشها بر رفتار و احساسات فرد مورد بررسی قرار میگیرد. این تغییر میتواند منجر به تجربه احساسات مثبت، بهبود روابط، عملکرد بهتر و رشد شخصی شود.
استفاده از مدل ABCDE به فرد کمک میکند تا بهبودی در روابط، احساسات و رفتارهای خود داشته باشد. با تجزیه و تحلیل این مدل، فرد میتواند باورها و نگرشهای منفی خود را به چالش بکشد و با تغییر آنها، نتایج مثبتی را در زندگی خود تجربه کند.
رویداد تحریک کننده – Activating Event
رویداد تحریک کننده (Activating Event) در کوچینگ شناختی رفتاری به موقعیت یا رویدادی اشاره دارد که انگیزه و فعالیت فرد را برانگیخته و به او الهام میدهد. این رویداد ممکن است یک رویداد خارجی و فیزیکی باشد، مثل وقوع یک حادثه یا وقوع موقعیتی خاص در محیط کار، یا یک رویداد مبتنی بر ذهن و کاملا درونی باشد، مانند یک فکر، خاطره یا تصویر.
رویداد تحریک کننده مهمترین مرحله در مدل ABCDE است و به عنوان نقطه شروع برای تجزیه و تحلیل تفکرات و عواطف فرد استفاده میشود. هدف اصلی این مرحله، درک دقیق و آگاهی از رویداد و شناسایی نحوه تاثیرگذاری آن بر فرد است.
در این مرحله، فرد به شناسایی رویداد تحریک کننده میپردازد و جزئیات آن را بررسی میکند. این شناخت شامل وصف دقیق رویداد، زمان و مکان وقوع آن، افراد مرتبط در وقوع آن و هر مورد مرتبط دیگر میشود. همچنین، میتواند شامل تشخیص عواطف و احساسات فعلی فرد در مورد رویداد نیز باشد.
مهمترین نکته در این مرحله این است که رویداد تحریک کننده نمیتواند به تنهایی عاملی برای احساسات و واکنشهای فرد باشد. بلکه نحوه تفسیر فرد از رویداد و باورهایی که در مورد آن دارد، تأثیر بسزایی بر رفتار و احساساتش خواهد داشت. بنابراین، در مراحل بعدی مدل ABCDE، باورها و نگرشها مورد بررسی و بحث قرار میگیرند تا تأثیر آنها بر رفتار و احساسات فرد بررسی شود و در صورت لزوم، تغییرات لازم صورت گیرد.
باورها درباره آن رویداد – Beliefs About Event
باورها درباره آن رویداد (Beliefs About Event) در کوچینگ شناختی رفتاری به نگرشها، باورها و اعتقادات فرد درباره رویداد تحریک کننده اشاره دارد. این باورها ممکن است مثبت یا منفی، موثر یا خنثی باشند و بر تفکرات و رفتار فرد تاثیر گذاری دارند.
باورها درباره آن رویداد میتوانند از دو بعد مهم برخوردار است:
- باورهای خود درباره رویداد: این باورها مربوط به نحوه تفسیر و تفکر فرد از رویداد پیش آمده است. ممکن است فرد باور داشته باشد که رویداد یک تهدید است، یک فرصت یا یک شکست و باورهایی از این قبیل. این باورها میتوانند با تاثیر از تجربیات قبلی فرد، محیط اجتماعی، ارزشها و مقدار دانش فرد شکل گیری کرده باشند.
- باورهای درباره خود: این باورها مربوط به تصویری است که فرد از خود در رابطه با رویداد دارد. ممکن است فرد باور داشته باشد که قادر به مواجهه با رویداد است، ناتوان است، یا برای مواجهه با آن به کمک نیاز دارد. این باورها میتواند به طور مستقیم تاثیری بر رفتار فرد داشته باشد و نحوه عملکرد فرد را تحت تاثیر قرار دهد.
مهمترین نکته در این مرحله این است که باورها میتوانند از نظر صحت کاملا مشخص نباشند و ممکن است بر اساس دلایل و شواهد قابل بررسی نباشند.
پیامد هیجانی رفتاری یا احساسی – Emotional or Behavioral Consequences
پیامد هیجانی رفتاری یا احساسی (Emotional or Behavioral Consequences) در کوچینگ شناختی رفتاری به عواقب واکنشهای هیجانی و رفتاری فرد به رویداد تحریک کننده اشاره دارد. این عواقب میتوانند شامل احساسات، تصمیمات، رفتارها، واکنشهای بدنی و تغییرات در عملکرد فرد باشند.
عواقب هیجانی ممکن است شامل احساسات مثبت یا منفی باشند که در پاسخ به رویداد تحریک کننده به وجود میآیند. برای مثال، فرد ممکن است احساس خوشحالی، هیجان، ناراحتی، ترس، نگرانی، رضایت، اشتیاق یا ناامیدی را تجربه کند. این احساسات میتوانند برگرفته از نحوهی تفسیر فرد به رویداد تحریک کننده باشد.
همچنین، عواقب رفتاری ممکن است شامل تغییرات در رفتارهای فرد باشد. فرد ممکن است به رویداد با عملکردهای مثبت یا منفی واکنش نشان دهد. این میتواند شامل انتخابها، واکنشهای فرد نسبت به بقیهی افراد، استفاده از استراتژیهای مقابله با رویداد محرک، تغییر در رفتارهای روزمره و سبک زندگی باشد.
پیامدهای هیجانی رفتاری میتوانند توسط باورها، نگرشها و تفسیرات فرد درباره رویداد تحریک کننده تحت تاثیر قرار بگیرند.
به چالش کشیدن باورهای گذشته – Disputing to Challenge Irrational beliefs
به چالش کشیدن باورهای گذشته (Disputing to Challenge Irrational Beliefs) یک مرحله کلیدی در کوچینگ شناختی رفتاری است که برای تغییر و بهبود باورهای ناسالم و غیرمنطقی فرد استفاده میشود. این روش بر اساس فرضیهای به نام “تئوری باورهای ناسالم” (Unhealthy Beliefs Theory) استوار است که معتقد است باورهای ناسالم و غیرمنطقی میتوانند منجر به ایجاد احساسات منفی و رفتارهای نامناسب شوند.
در مرحله به چالش کشیدن باورهای گذشته، هدف اصلی این است که فرد رویکردهای غیرمنطقی و ناسالم خود را شناسایی کند و آنها را با استفاده از شواهد و دلایل قابل قبول به چالش بکشد. این فرایند با همکاری کوچ (coach) صورت میگیرد و شامل مراحل زیر است:
- شناسایی باورهای ناسالم: در این مرحله، فرد با همکاری کوچ، باورهای ناسالم و غیرمنطقی خود را شناسایی میکند. این باورها ممکن است شامل مواردی مانند “همیشه باید از همه رضایت داشته باشم”، “اگر شکست خوردم، کارنامهام بیارزش است” یا “هرگز نمیتوانم تغییر کنم” باشد.
- جمعآوری شواهد و دلایل کافی: در این مرحله، فرد به دنبال شواهد و دلایلی میگردد که باورهای ناسالم را به چالش بکشند. میتواند شامل از تجربیات گذشته، شواهد عینی، نقدها یا دیدگاههای مختلف متفاوت باشد.
- ارزیابی باورهای ناسالم: در این مرحله، فرد با استفاده از شواهد و دلایل جمعآوری شده، باورهای ناسالم خود را ارزیابی میکند. او سعی میکند ببیند آیا این باورها منطقی، دقیق و قابل قبول هستند یا خیر.
- به چالش کشیدن باورها: در این مرحله، فرد با استفاده از تحلیل منطقی و استدلال، باورهای ناسالم خود را به چالش میکشد. او ممکن است به طرح مسائل و سوالات مختلف برای بررسی صحت باورهای خود روی آورد و شروع به نقد کردن باورهای خود کند.
- تغییر باورها: در این مرحله، هدف اصلی این است که فرد باورهای ناسالم خود را تغییر دهد و جایگزین آنها با باورهای سالم و منطقی کند. فرد میتواند با ایجاد تفکرات جدید، تمرینهای روزمره و تجربههای جدید، تغییر در باورهای خود را ایجاد کند.
به چالش کشیدن باورهای گذشته در کوچینگ شناختی رفتاری به فرد کمک میکند تا باورهای غیرمنطقی و ناسالم خود را شناسایی کرده و آنها را با باورهای منطقی و سالم جایگزین کند. این فرایند میتواند به فرد کمک کند تا رویکردها و باورهای مثبتتری در مواجهه با رویدادها و موقعیتهای مختلف بپذیرد و باعث بهبود احساسات و رفتارهای فرد شود.
ساختن باورهای جدید – Effective new beliefs replace the irrational ones
ساختن باورهای جدید (Effective New Beliefs) در کوچینگ شناختی رفتاری به مرحلهای اشاره دارد که در آن فرد تلاش میکند باورهای ناسالم و غیرمنطقی خود را با باورهای جدید، منطقی و سالم جایگزین کند. این مرحله به عنوان یکی از مراحل اصلی در کوچینگ شناختی رفتاری برای بهبود راهبردهای شناختی و احساسی فرد شناخته میشود.
در این مرحله، هدف اصلی کوچ و فرد این است که باورهای جدیدی را ترسیم و توسعه دهند که بر اساس منطق، اطلاعات قابل اعتماد و تجربههای مثبت قابل قبول باشند. این باورها میتوانند به فرد در مواجهه با رویدادها، موقعیتها و چالشهای روزمره کمک کنند و رویکردهای سالمتری را ایجاد کنند.
فرایند ساختن باورهای جدید معمولاً شامل مراحل زیر است:
- توسعه باورهای جدید: پس از تحلیل باورهای ناسالم، فرد و کوچ به ساختن باورهای جدید میپردازند. این باورها باید منطقی، قابل قبول و با دلایل قابل ارائه باشند. آنها ممکن است باورهایی مانند “تلاش و پیشرفت مهمتر از کمال است”، “ارزش افراد به خصوصیتهای ذاتی آنها برمیگردد” یا “من میتوانم تغییر کنم و بهبود یابم” باشند.
- تقویت و تمرین باورهای جدید: برای استفاده مستمر و پایدار از باورهای جدید، فرد باید این باورها را تقویت کند و در زندگی روزمره خود تمرین کند. این میتواند شامل تمرینات روزانه، تجربههای مثبت، تحقیقات و شواهد بیشتری برای تایید باورهای جدید و استفاده از راهبردهای مختلف و مشخص شده توسط کوچ در مواجهه با چالشها و رویدادها باشد.
- ارزیابی و تنظیم بر اساس نتایج: در این مرحله، فرد و کوچ با همکاری و همراهی هم ارزیابی میکنند که آیا باورهای جدید تاثیر مثبتی در زندگی فرد داشتهاند یا خیر. در صورت لزوم، باورها تنظیم و تغییر میکنند تا با تجربه و نتایج بهبودی خوبتری همراه باشند.
با استفاده از فرایند ساختن باورهای جدید، فرد میتواند باورهای ناسالم و غیرمنطقی خود را تغییر داده و به رویکردهای سالمتر و مؤثرتر در زندگی خود دست یابد.
چه زمانی باید سراغ استفاده از خدمات کوچینگ شناختی رفتاری برویم؟
استفاده از خدمات کوچینگ شناختی رفتاری میتواند در موارد مختلفی مفید واقع شود. در زیر تعدادی از مواردی که به آنها میتوانید در نظر بگیرید تا سراغ استفاده از خدمات کوچینگ شناختی رفتاری بروید آورده شده است:
- اهداف شخصی و حرفهای: اگر شما به دنبال تعیین و دستیابی به اهداف شخصی یا حرفهای هستید، کوچینگ شناختی رفتاری میتواند به شما کمک کند تا اهداف خود را شناسایی کنید، راهبردها و برنامههای عملی برای دستیابی به آنها تعیین کنید و تغییرات لازم در رفتارها و باورها ایجاد کنید تا به اهداف خود برسید.
- مدیریت استرس و اضطراب: اگر با استرس، اضطراب یا فشارهای روزمره مواجه هستید، کوچینگ شناختی رفتاری میتواند به شما کمک کند تا راهکارهای مؤثری برای مدیریت استرس و اضطراب پیدا کنید. کوچینگ شما را در فهمیدن ریشههای استرس، شناسایی الگوهای غیرسالم و ارائه راهبردهای مقابله با استرس و اضطراب در زندگی روزمره یاری میکند.
- بهبود روابط شخصی: اگر با چالشها و مشکلات در روابط شخصی مواجه هستید، کوچینگ شناختی رفتاری میتواند به شما کمک کند تا الگوهای رفتاری ناسالم را شناسایی کنید و راهکارهای سازندهتری برای ارتباطات و روابط بهتر با دیگران بیابید.
- توسعه مهارتها و خودشناسی: اگر به دنبال توسعه مهارتهای شخصی و حرفهای خود هستید، کوچینگ شناختی رفتاری میتواند به شما کمک کند. این خدمت شما را در بهبود خودشناسی، توسعه مهارتهای مدیریت زمان، ارتباطات موثر، افزایش اعتماد به نفس و بهرهوری شخصی یاری میکند.
- تغییرات شخصی و تحولات زندگی: هنگامی که با تغییرات مهمی در زندگی مواجه هستید، مانند تغییر شغل، انتقال به محیط جدید، ازدواج، طلاق یا تغییراتی از ای قبیل استفاده از خدمات کوچینگ شناختی رفتاری میتواند به شما کمک کند تا با تغییرات روبرو شده و بهبودی در سطح شخصی و حرفهای خود داشته باشید.
در نهایت، تصمیم برای سراغ کوچینگ شناختی رفتاری رفتن به شما بستگی دارد. با توجه به مشکلات و هدفهای خود، میتوانید تصمیم بگیرید که آیا نیاز دارید از این خدمات استفاده کنید یا خیر. در هر صورت، مهم است که با یک کوچ حرفهای و مورد اعتماد همکاری کنید تا بهترین نتایج را برای خود بدست آورید.
سوالات متداول
کوچینگ شناختی رفتاری چیست؟
بر اساس گفته سایت “coachfundation.com” کوچینگ رفتاری شناختی بر آینده و راه حل های چالش های مشتری شما تمرکز دارد. این به مشتریان کمک می کند تا باورها و رفتارهای محدود کننده را به چالش بکشند. این آنها را قادر میسازد تا به موقعیتهایی بروند که شاید قبلاً جرأت ورود به آن را نداشتند.
۵ مرحله CBT چیست؟
۵ مرحله درمان شناختی رفتاری (CBT)
مرحله ۱ – ارزیابی و مشارکت. CBT با یک ارزیابی عمیق از سلامت روانی فرد و نگرانیهای خاص شروع می شود. …
مرحله ۲ – فرمولاسیون. …
مرحله ۳ – مداخله فعال. …
مرحله ۴ – نگهداری و پیشگیری از عود. …
مرحله ۵ – خاتمه و ارزیابی.
تکنیکهای کوچینگ شناختی چیست؟
از طریق تکنیکهایی مانند هدفگذاری، تجسم و تأمل در خود، مربیگری شناختی میتواند به افراد کمک کند تا حواسپرتیها را شناسایی کرده و بر آن غلبه کنند، مهارتهای تمرکز قویتری را توسعه دهند و در نهایت توانایی آنها را برای متمرکز ماندن روی کارها برای مدت زمان طولانیتری بهبود بخشند.
کلام آخر
با توجه به توضیحات ارائه شده درباره خدمات کوچینگ شناختی رفتاری، میتوان نتیجه گرفت که این خدمات میتوانند به شما در بهبود شخصیت و رشد شخصی کمک کنند. با کمک کوچینگ شناختی رفتاری، میتوانید الگوهای رفتاری ناسالم را شناسایی کنید، باورها و الگوهای منفی را تغییر دهید و مهارتهای مورد نیاز برای موفقیت در زندگی را توسعه دهید.
این خدمات میتوانند در زمینههای مختلفی از جمله مدیریت زمان، اعتماد به نفس، بهبود روابط شخصی، توسعه مهارتهای حرفهای، خودشناسی و رشد شخصی مفید باشند. با انعکاس بر روی الگوهای رفتاری خود و استفاده از راهکارهای کوچینگ شناختی، میتوانید بهترین نسخه از خودتان را به وجود بیاورید و به اهدافتان نزدیک شوید.
اگر علاقهمند هستید، میتوانید با یک کوچ شناختی رفتاری مشورت کنید و در یافتن راهکارهای مناسب برای بهبود شخصی تلاش کنید.